در این روزها در انگلستان روی این بحث میشود که آیا یک عسکر در جریان رسم گذشت چقدر به صدای بلند فریاد بزند. اردو یا دنیای نظامی مشتاق این است که عساکر را به شکلی تربیه کنند تا در برابر شنیدن صدای بلند آماده باشند. زیرا آمرین آنها به زودی در جریان وظیفه به آنها از فاصلهٔ نزدیک به صدای بسیار بلند امر خواهند کرد. اخبارها بصورت طبیعی فکر میکنند که این موضوع مسخره است. امر باید آنقدر بلند باشد که شنیده شود نه اضافه تر از آن. در میدان جنگ به پس پس گپ زده میشود نه به صدای بلند و فریاد زدن.
از طرف دیگر صاحب منصبان پایان رتبه از بالا رتبههای شان اوامر دریافت میکنند و این آمرین معمولاً با فریاد زدن به آنها امر نمی دهند. هر قدر که سلسله مراتب بالا تر و بلند تر میرود به همان اندازه اوامر زیاد تر بدون سر و صدا صادر میشوند. صاحب منصبی که قوماندان عمومی است به صورت ساده اوامر خود را به شکل نوشته صادر میکند، و یا به صدای آرام زیر دستان خود را هدایت میدهد. اما وقتیکه یک شخص به میدان رسم گذشت و یا قاغوشهای عساکر داخل میشود، بسیار خوب است که بداند کسیکه به صدای بلند تر امر میدهد به معنی این است که او مهمترین شخص است.
ممکن است که ما در این قسمت انجیل قصهٔ یحیی تعمید را فراموش کرده باشیم، اما لوقا آنرا فراموش نکرده است، چون عیسی آن را فراموش نکرده است. وقتیکه عیسی به اورشلیم آمد و تاجران را با صدای بلند از معبد بیرون کشید، او به شکلی این عمل را انجام داد که گویا او صاحب صلاحیت و مسئول آن جا است. در حالیکه در آن وقت تشکیلات اداری مخروطی شکل در معبد وجود داشت. یعنی گارد معبد در قاعدهٔ این مخروط و رئیس کاهنان در نوک و یا بالای آن قرار داشت. اما کاهن اعظم خودش نسبت به همه بلند ترین مقام را داشت. آیا وقتیکه عیسی داخل معبد شده و هر چیز را این طرف و آن طرف انداخت خود را چه فکر کرد؟ این سوال، یک سوال طبیعی بود که باید پرسیده میشد.
اما جواب عیسی که آنها را متعجب ساخت، به هیچ صورت طبیعی به نظر نمی رسید. آیا عیسی با طرح کردن موضوع یحیی تعمید دهنده میخواست چه کند؟ آیا عیسی میخواست با طرح این سوال آنها را در نظر مردم احمق و نادان جلوه دهد؟ به هیچ صورت مقصد عیسی این نبود. دلیلی که عیسی از آنها سوال کرد به خاطری بود صلاحیت که او بر معبد داشت دقیقاً صلاحیت شاهانه، صلاحیت مسیحایی بود که در دوران یحیی تعمید دهنده با کبوتر و صدای از آسمان در حضور مردم تصدیق شده بود. اگر یحیی تعمید دهنده نبی حقیقی بود، پس عیسی هم مسیحیایی حقیقی با داشتن صلاحیت بر معبد بود، چون بعد از بر آمدن از آب با صدای آسمانی تائید شد. پس اگر یحیی تعمید دهنده نبی حقیقی نبود و صرف یک خیال پرداز خطرناک بود و مردم را به طرف گمراهی سوق میداد، در این صورت عیسی هم در مسیر غلط عمل میکرد. (اگرچه مسئولین این قسم فکر میکردند، اما نمی توانستند از ترس مردم آن را به زبان بیان کنند.) دلیلی که لوقا چرا یحیی تعمید دهنده را در فصلهای اول بسیار اهمیت داد در این جا آن را توضیح میدهد.
مسئولین پیش از اینکه مردم زیاد تر بفهمند که جای مسئولین گذشتهٔ معبد را اختیار دار جدید گرفته است از این موضوع خاموشانه خود را در کوچهٔ حسن چپ زدند و رفتند. بسیار مهم است که لوقا در نوشتههای خود همیشه با نیم نگاه به حکمرایان رومی نظر داشته است. برای لوقا عیسی خداوند تمام دنیا است، که قبل از آن قیصر روم بوتهای او را با ترس و لرز به پای خود کرده بود. آیا آنقدر که عیسی خداوند و اختیار دار معبد بود اختیار دار همه چیزیکه در صلاحیت کاهن اعظم وجود داشت نیز بود؟ بلند ترین صدا را در اورشلیم کاهن اعظم با مقام و شورایش داشت. او به والی رومی دسترسی داشت، به خاطر داشتن صلاحیت سیاسی مقام و منزلت تشریفاتی نیز داشت. اما اکنون این مقام، منزلت و صلاحیت که در اورشلیم صدای بلند داشت، توسط شخصی به چالش کشیده شد که نسبت به او بسیار به آرامی گپ میزد. او کسی بود که به اساس نبوتها و با داشتن صلاحیت شاهانه آمده بود تا رژیم کهنه را به چالش کشیده، سیستم جدید را معرفی کند. از همین اکنون تا وقتیکه عیسی به صلیب کشیده شد نقش قیصر در آن وجود داشت و کاهن اعظم با قیصر یکجا صدای خود را بلند میکرد. عیسی تا وقتیکه پذیرفته میشد، صلاحیت خود را به حیث با قدرت ترین صلاحیت برای نجات و محبت شفا بخش بکار میبرد.
امروز که ما و شما در خارج از صلاحیت قیصر و کاهن اعظم زندگی میکنیم، صلاحیت عیسی را یک چیز مغلق فکر کنیم. البته ما به حیث مسیحیان او را به حیث اختیار دار و صاحب صلاحیت زندگی خود، افکار خود و اعمال خود میبپذیریم. از این رو اگر صدای او به آواز بلند یا خاموشانه به گوش ما میرسد زیر صلاحیت او زندگی کنیم. اگر عیسی خداوند و صاحب اختیار دنیا است، مثلیکه لوقا دقیقاً به این باور بود، به ما وظیفه داده شده است این خداوندی و صلاحیت او در تمام دنیا شناخته شود. به این منظور لازم نیست که ما حتماً و در هر جا میزها را چپه کرده مردم را از یک ساختمان برانیم. بلکه قبل از عملی کردن ماموریت ما از خود سوال کنیم، آیا برای ما چه عمل مناسب است که نشان دهیم، عیسی واقعاً و حقیقتاً صلاحیت آسمان و زمین را دارد؟
Luke 22: 1 – 23 the Last Supper
Luke 1:5-25 - the Birth of John the Baptist Foretold
Luke 1:26-38 - the Birth of Jesus Foretold
Luke 1:39-56 - Mary Visits Elizabeth and Mary's Song
Luke 1:57-80 - the Birth of John the Baptist and Zechariah’s Song
Luke 2:1-20 - the Birth of Jesus
Luke 2:21-40 - Jesus Presented in the Temple
Luke 2:41-52 - the Boy Jesus at the Temple
Luke 3:10-20 - John the Baptist Prepares the Way
Luke 3:21-38- the Baptism and Genealogy of Jesus
Luke 4:1-13 - Temptation in the Wilderness
Luke 5: 1 – 11 the Miraculous Catch of Fish
Luke 5: 12 – 16 Healing of the Leper
Luke 5 17-26 the Healing of the Paralytic Lowered Through the Roof
Luke 5: 27 – 39 Finance Officer Invitation
Luke 6: 12 – 26 Choosing Disciples
Luke 6: 27 – 38 Loving Your Enemies
Luke 6: 39 – 49 Judging Others and True Obedience
Luke 7: 1-10 the Healing of the Centurion’s Servant
Luke 7: 11 – 17 Raising of the Widow’s Son
Luke 7: 18-38 the Promised Person
Luke 7: 36 – 50 to Be Forgiven High and Low Debt
Luke 8: 1 – 15 Sprinkle the Seeds
Luke 8: 26 – 39 the Healing of Demoniac
Luke 8: 40 – 56 the Healing of Women and Resurrection of a Girl
Luke 9: 1 – 17 Ambassadors Without Travel Equipment
Luke 9: 18 – 27 the Anointed of God
Luke 9: 28 – 45Testimony From the Cloud
Luke 10: 1 – 16 Seventy Ambassadors
Luke 10: 17 – 24 Return From Mission
Luke 10: 25 – 37 Good Samaritan
Luke 10: 38 – 42 Competition of Two Sisters
Chapter 11:1-13 How Should We Pray?
Luke 11: 14 – 28 Chief of Devils
Luke 11: 29 – 41Demand a Miracle
Luke 11: 42-54 Sharia Teachers
Luke 12: 13 – 34 the Fool Rich
Luke 12: 35 – 48 Dressed and Ready Servant
Luke 12: 49 – 59 Reading the Signs 0f the Times
Luke 13: 1 – 9 the Parable of Fig Tree
Luke 13: 10 – 21Jesus Heals a Crippled Women on the Sabbath
Luke 13: 22 – 30 Entering Through the Narrow Door
Luke 13: 31 – 35 Jesus Grieves Over Jerusalem
Luke 15: 1 – 10 Lost Sheep and Lost Coin
Luke 14: 12 – 24The Parable of the Great Banquet
Luke 14: 25 – 35 the Cost of Discipleship
Luke 15: 1 – 10Lost Sheep and Lost Coin
Luke 15: 11 – 24The Father and Younger Son
Luke 15: 25 – 32The Father and the Older Son
Luke 16: 1 – 9The Parable of the Shrewd Manager
Luke 16: 10 – 18 Teaching on Stewardship
Luke 16: 19 – 31Rich Man and Poor Lazarus
Luke 17: 1 – 10 Forgiveness, Faith and Obedience
Luke 17: 11 – 19 Ten Lepers Healed
Luke 17: 20 – 37The Coming of the Kingdom
Luke 18: 1 – 14The Persistent Widow and Unfear Judge
Luke 18: 15 – 30 Jesus Blesses Children
Luke 18: 31 – 43Heal a Blind Beggar
Luke 19: 1 – 10 the Calling of Zacchaeus
Luke 19: 11 – 27The King, the Servants and the Money
Luke 19: 28 – 40The Triumphal Entry
Luke 19: 41 – 48Jesus Cleanses the Temple
Luke 20: 1 – 8 the Question About Jesus Authority
Luke 20: 9 – 19 the Parable of Tenants
Luke 20:20 – 26 on Paying Taxes to Caesar
Luke 20: 27 – 40 Marriage and the Resurrection
Luke 21: 20 – 33The Distress of Jerusalem Predicted
Luke 21: 34 – 38Watching for the Son of Man
Luke 22: 24 – 38 Prediction of Peter’s Denial
Luke 22: 1 – 23The Last Supper
Luke 22: 39 – 53Jesus Is Arrested
Luke 22: 54 – 70Peter Denies Jesus
Luke 23: 1 – 12Jesus Before Pilate and Herod
Luke 23: 13 – 26 Pilate Pressured by the Crowds
Luke 23: 27 – 43The Crucifixion
Luke 23: 44 – 56 the Death and Burial of Jesus
Luke 24: 1 – 12 the Resurrection
Luke 24: 13 – 27 on the Road to Emmaus